جانم به فدايت ...امروز در اين هواي غبار آلود ، چَشم ، چَشم را نمي بيند ، چه رسد که دل ... دل را ؟!هر دم که فرو مي بريم ، به شوق عطر حضور توست ؛ ورنه اين هوا غريب است ...و همچو بغضِ گلوي تمام دلشکستگانت ... سنگين !مفهوم زندگانيم ...از گذشته هيچ کودکي به دنيا نيامد مگر با ... گريه ؛حال اين گريه از کجا بود ؟ فقط خدا مي داند ...همواره انديشيده ايم ، که شايد از فراغ تنها آغوش مهربان و بي منت بود ؛و اين بغض و گريه ، بر گلو مي ماند و پنهان بود تا ... وصال !اما امروز چه بر سر انسان آمده که قهقهه مي زند ، بر آن هق هق عاشقانه ؟!اين شريف ترين مخلوق چه کرده که ، پليدترين مخلوق او را به سخره گرفته است ؟صداي قهقهه هاي شيطان آزارم مي دهد ، حتي گوش خراش تر از آنروز است ...همانروز که ... هبوط يافتم !!!!!!!!اي پسر فاطمه ...امروز گرچه دستمان تهي ست و سرد ، اما دل همواره لبريز گرماي عشق توست !يا حق التماس دعا
سلام وب خوبي داري به منم سر بزن.اگه با تبادل لينك موافقي خبرم كن.