نوشته شده در تاریخ سه شنبه 86 بهمن 23 توسط
قاسم باقرنژاد | نظر بدهید
به حمد و قل هوالله کارشـان بی
خوشــا آنان که دایـم در نمازن
بهشت جــاودان بازارشــان بی
از آن روزی کـــه مارا آفریــدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداونـدا به حق هشت و چهارت
ز ما بگذر ؛ شــتر دیدی ندیدی
یــکی درد و یکی درمان پسندد یار
یکی وصل و یکی هجــران پسندد یار
من از درمان و درد و وصل و هجران
پســندم آنچــه را جــانان پسنــدد
خدایــــا داد از این دلـــداد از این دلـــداد
نگشـــتم یک زمون مـــو شاد ز این دل شاد
چو فردا داد خواهان داد خواهند داد خواهند
بر آرم مو بــه صد فریـــاد از ایـــن دل یاد