عروج تا اوج آسمان ها
معراج،
عروج عاشقانه و عارفانه و عابدانه است از مرز عالم خاک تا بام افلاک. پر
کشیدن از بندهاست تا جهان رهایی و نجوای محرمانه است در خلوتترین
حریمها، در با شکوهترین حرمها و با دلپذیرترین محرمها.
پاک
است آن خدای که بنده خود محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم را شبی از
مسجدالحرام به مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت دادهایم بُرد، تا برخی
از نشانههای خویش را به او بنماییم. او شنوا و بیناست
معراج،
پروازی است برقآسا با بُراق عشق در افق عرفان الهی. معراج سفری است
عاشقانه در ملکوت عالم. پذیرایی ویژه خدایی است برای رسولی پاکباخته و
پاکزیست، از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی ـ قبلهگاه نخست مسلمانان و قلب
کنونی جهان اسلام و خاستگاه پیامبران و زادگاه ادیان آسمانی ـ و از آنجا
تا شکوه بیکران عرش الهی و بام افلاک. معراج، شکوهمندترین ضیافت خداست
برای عزیزترین مخلوق هستی.
آیه معراج
آیهاول سوره اِسرا، اشاره کوتاهی به معراج پیامبر دارد. در این آیه خداوند
میفرماید: «پاک است آن خدای که بنده خود محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
را شبی از مسجدالحرام به مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت دادهایم بُرد،
تا برخی از نشانههای خویش را به او بنماییم. او شنوا و بیناست».
به نام خداوند کون و مکان که بخشنده است و دگر مهربان
منزه بود آنکه سیری عیان شبی بندهاش را بدادی از آن
چنان مسجدی را که آمد حرام سوی مسجدی هم که اقصی است نام
همانی که اطراف آن را دگر مبارک نمودیم ما سر به سر
که آیات خود را نشانش دهیم چو باشد سمیع و بصیر آن عظیم.
داستان معراج
درسالهای آغازین بعثت، که اسلام آرام آرام دلهای مردمان را تسخیر میکرد،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به معراج رفت. جبرئیل که از سوی خدا آمده
بود، با پیامبر همراه شد تا در یک شب تاریک، از مسجدالحرام به مسجدالاقصی
در بیت المقدس رفته، پس از آن به آسمانها صعود کند. پیامبر در آن شب،
آثار عظمت خداوند را در پهنه آسمانها مشاهده کرد و همان شب به مکه
بازگشت، هم این ماجرا که داستانی فوقالعاده شگرفت و شگفتانگیز داشت، به
اعجاز و لطف خدا امکان یافت. این واقعه که در قرآن و روایات ما به آن
اشاره شده، فصلی بزرگ در دفتر اعتقادات مسلمانان گشوده است.
هدف معراج در بیان امام صادق علیهالسلام
امام
صادق علیهالسلام در حدیث زیبایی، هدف از معراج پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم را چنین بیان میکند: «خداوند هرگز مکانی ندا رد
و زمان بر او احاطه ندا رد. اما خدا میخواست فرشتگان و ساکنان آسمانش را
با گام نهادن پیامبر در میان آنها احترام کند و نیز بخشی از شگفتیهای
عظمتش را به پیامبر نشان دهد، تا پس از بازگشت، برای مردم بازگوید».
انگیزه معراج پیامبر
انگیزهمعراج، مشاهده آیات عظمت الهی بود تا روح بزرگ پیامبر با مشاهده اسرار
قدرت خدا در سراسر جهان خلقت، عظمت بیشتری یابد و آمادگی فزونتری برای
هدایت انسانها پیدا کند و با درک و دید تازهای از هستی، هدایت و رهبری
انسانها را ادامه دهد، اگرچه، پیامبر قدرت خدا را شناخته بود و از شکوه
آفرینش نیز آگاه بود.
خداوند
هرگز مکانی ندارد و زمان بر او احاطه ندارد. اما خدا میخواست فرشتگان و
ساکنان آسمانش را با گام نهادن پیامبر در میان آنها احترام کند و نیز بخشی
از شگفتیهای عظمتش را به پیامبر نشان دهد، تا پس از بازگشت، برای مردم
بازگوید
معراج، معجزهای روشن
بدونشک، مسئله معراج، جنبه عادی نداشته که با معیارهای عادی سنجیده شود. نه
اصل سفر عادی بود، نه مرکبش، نه مشاهداتش و نه گفتوگوهایش. حتی
مقیاسهایی که در آن به کار رفته، چون مقیاسهای محدود و کوچک کره خاکی ما
نیست. تشبیههایی که در آن واقعه آمده، تنها بیانگر عظمت صحنههایی است که
پیامبر مشاهده کرد. همه چیز به صورت خارقالعاده و در مقیاسهایی خارج از
مکان و زمانی که ما با آن آشناییم، رخ داد. پس جای تعجب نیست که این امور
با مقیاسِ زمانی کره زمین، در یک شب یا کمتر از یک شب واقع شده باشد.
معراج، همچون همه معجزات انبیای الهی، با استفاده از نیروی بیپایان خدا
صورت گرفته است.
معراج در قرآن
در
دو سوره از سورههای قرآن به مسئله معراج اشاره شده است: نخست سوره اِسرا
که تنها بخش اول این سفر را بیان میکند، یعنی سیر از مکه و مسجدالحرام به
مسجدالاقصی و بیتالمقدس؛ اما در سوره نجم در آیات 13 تا 18، قسمت دوم
معراج، یعنی سیر آسمانی آمده است. مفاد این شش آیه چنین است که پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای بار دوم، فرشته وحی جبرئیل را به صورت اصلی
مشاهده و ملاقات کرد (مرتبه اول در آغاز نزول وحی در کوه حرا بود). پیغمبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم در مشاهده این منظره دچار خطا و اشتباه نشد و
آیات و نشانههای بزرگی از عظمت خدا مشاهده کرد.
دگر بار دیدش چنان بر ملا به نزدیکی «سدره المنتهی»
که باشد در آنجا همی حاویاش به طور یقین «جنت الماوی»اش
به گاهی که چیزی مر آن سدره را بپوشانده بودی در این ماجرا
نه شد منحرف چشم او هیچ دم نه طغیان نمودی دگر بیش و کم
برترین اندیشه ها
علامهمجلسی رحمهالله درباره اثبات مسئله معراج در کتاب شریف بحارالانوار
میگوید: «سیر پیامبر اسلام از مسجدالحرام به بیتالمقدس و از آنجا به
آسمانها، از جمله مطالبی است که آیات و احادیث متواتر شیعه و سنی بر آن
دلالت دارد و انکار امثال این مسائل یا تأویل و توجیه آن به معراج روحانی
یا خواب دیدن پیامبر، ناشی از آگاه نبودن از اخبار ائمه هدی یا سستباوری
است». سپس میافزاید: «اگر بخواهیم اخباری را که در اینباره رسیده
جمعآوری کنیم، کتاب بزرگی خواهد شد».
معراج جسمانی یا روحانی؟
برخی
سفر آسمانی پیامبر را، در خواب یا معراجی روحانی دانستهاند، اما میان
دانشمندان اسلامی، اعم از شیعه و سنی، مشهور است که این امر، در بیداری
صورت گرفته است. آغاز سوره اِسرا و همچنین آیات 13 تا 18 سوره نجم نیز
وقوع آن را در بیداری گواهی میدهد. تاریخ نیز شاهد صادقی بر این موضوع
است؛ زیرا در تاریخ میخوانیم هنگامی که پیامبر، مساله معراج را مطرح کرد،
مشرکان به شدت آن را انکار، و بهانهای برای سرکوب پیامبر کردند.
اگر
پیامبر مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم این مسئله را مربوط به خواب
یا مکاشفه روحانی دانسته بود، شاید این همه غوغا را به همراه نداشت.
تاریخ معراج
دربارهتاریخ وقوع معراج، در میان مورخان اسلامی اختلاف نظر وجود دارد. بعضی آن
را در شب 27 ماه رجب سال دهم بعثت و بعضی آن را در شب هفدهم رمضان سال
دوازده بعثت و عدهای نیز آن را در اوائل بعثت ذکر کردهاند. با این حال،
اختلاف در تاریخ وقوع شب معراج، مانع از اتفاق نظر در اصل وقوع آن نیست.
رازهای ناگفته
درشب معراج، باشکوهترین وصال هستی رقم خورد و پاکترین محرم، پا به
بزرگترین حرم نهاد. در آن شبِ عشق و شوق و جذبه و وصال میان حبیب و
محبوب، گفتوگوها، اشارات و رمز و رازهایی رد و بدل شد که نه گوشْ توانایی
شنیدن، و نه اندیشههای عادی تاب دریافت آن را دارد. پیامبر از شراب
روحانی وصال آن شب، ما را به اندازه جرعه ادراکمان مهمان کرد. از اینرو
رازهای بسیار، برای همیشه در درون جان پیامبر مکتوم ماند و شاید تنها جز
خاصان از آن آگاه نشدند.
مقام بندگی
خداوندمتعال، در آیه اول سوره اِسرا که اشاره به معراج پیامبر دارد از ایشان با
واژه «عبد» نام میبرد؛ در پسِ این خطاب، رازی شگرف نهفته است. واژه عبد
نشان میدهد که این افتخار و عظمت پیامبر، به سبب مقام عبودیت و بندگی
اوست، چرا که بالاترین مقام انسان آن است که بنده راستین خدا باشد و جز در
پیشگاه او جبین نساید و در برابر فرمانی جز فرمان او تسلیم نگردد و هر
کاری که میکند برای خدا باشد و هر گام که بر میدارد رضای او را بطلبد.
اگر انسانِ فرشی این چنین بندگی کند، گام بر پلههای عرش مینهد.
معراج در ادیان دیگر
عقیده
به معراج، در میان پیروان ادیان دیگر نیز، وجود دارد. این عقیده درباره
حضرت عیسی به خوبی دیده میشود؛ چنان که در انجیل مرقس باب 6، انجیل
لوقاباب 24 و انجیل یوحنا باب 21 میخوانیم که عیسی به آسمانها صعود نمود
(و به معراج همیشگی رفت). همچنین از بعضی روایات اسلامی استفاده میشود
که بعضی از پیامبران پیشین نیز دارای معراج بودهاند.
محبت خدا
هستیبر محور محبت خدا میچرخد؛ محبتی بیانتها و گسترده به پهنای همه عظمتهای
خدا. در شب معراج، خداوند متعال دریچههایی از معنا، روبهروی پیامبر
گشود. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «در شب معراج، پیامبر از خداوند
متعال پرسید: پروردگارا، بهترین کردار کدام است؟ خداوند فرمود: هیچ چیز
نزد من برتر از توکل بر من و رضا به آنچه قسمت کردهام نیست. ای محمد،
آنها که برای من، یکدیگر را دوست دارند، محبتم شاملشان میشود و کسانی را
که به خاطر من مهربانند و به خاطر من پیوند دوستی دارند، دوست میدارم و
نیز محبتم برای کسانی که بر من توکل میکنند، لازم است و برای محبت من،
حدود و اندازه و مرز و نهایتی نیست». این سخنان عرشی که روح انسان را با
خود به اوج آسمانها میبرد و در معراج الهی سیر میدهد، تنها قسمتی از
حدیث قدسی است.
بهشت و دزوخ برزخی
هدفمعراج، رسیدن به شهود باطنی و دیدن عظمت خداوند در پهنه آسمانها بود. در
آن شب پیامبر کسانی را دید که در رضوان رضایت خدا متنعم، یا در جهنم قهر
خدا در عذاب بودند. البته، بهشت و دوزخی که پیامبر در سفر معراج مشاهده
کرد، بهشت و جهنمی برزخی بود و منظور مشاهده صفات بهشتیان و دوزخیان بود؛
چرا که بهشت و دوزخ رستاخیز پس از قیام قیامت و فراغت از حساب، نصیب
نیکوکاران و بدکاران میشود.
مجازات رباخواران
پیامبر
صلیاللهعلیهوآلهوسلم همچنان که به سفر عرشیاش ادامه میداد به
گروهی برخورد که حالتی رقتانگیز داشتند. شکم آنها به اندازهای برجسته
بود که هیچ کدام قادر نبودند از جا برخیزند. پیامبر که این حالت آنان را
دید، رو به جبرئیل کرد و پرسید: اینها چه کسانی هستند؟
جبرئیل پاسخ داد: «اینها افرادی هستند که ربا میخورند».
حرام خواران
پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در شب معراج به مردمانی برخورد که به کاری
عجیب و غیر معمول مشغول بودند. در پیش روی آنها غذاهایی آلوده و ناپاک و
همچنین غذایی پاکیزه و معطر قرار داشت، اما آنها غذای آلوده و ناپاک را
میخوردند و طعامهای پاک را فرو میگذاشتند. پیامبر پرسید: اینها که
هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: «اینان مردمانی از امت تو هستند که حرام
میخورند. آدمهایی که حلال خدا را رها میکنند و سرگرم لذت بردن از
چیزهای حرام هستند.
تفسیر راستین عبدصالح
چگونهمیتوان از اسارت زمین آزاد شد و به غایت عظمت الهی صعود کرد؟ با کدام
جاذبه میتوان از وابستگی خارج شد؟ با کدام بال میتوان از مرز خاک به
قلمرو افلاک پرواز کرد؟ چگونه میتوان به ضیافت نور، سفر، و در حریم خلوت
دوست عشقبازی کرد؟ با کدام رفتن میتوان عارفانهترین ماندگاری را تفسیر
کرد؟
محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم در شب معراج، زیباترین تصویر عروج
انسان را ترسیم کرد و شکوهمندترین کتاب عشقبازی را ورق زد. او اسیر زمین
و دلبسته خاک نبود. محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم تفسیر راستین عبد صالح
خدا بود و چه زیبا در عرش امن الهی سیر کرد. ایمان، رمز هر اعجاز جاوید
است.
اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در شب معراج به مردمانی برخورد که به کاری
عجیب و غیر معمول مشغول بودند. در پیش روی آنها غذاهایی آلوده و ناپاک و
همچنین غذایی پاکیزه و معطر قرار داشت، اما آنها غذای آلوده و ناپاک را
میخوردند و طعامهای پاک را فرو میگذاشتند. پیامبر پرسید: اینها که
هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: «اینان مردمانی از امت تو هستند که حرام
میخورند. آدمهایی که حلال خدا را رها میکنند و سرگرم لذت بردن از
چیزهای حرام هستند.
سفر به سرزمین ضیافت عشق
ماهبر سر گیتی حریری از مهتاب کشیده بود و خیاط زبردست آسمان، چادر سیاه شب
را با پولکهای زیبا گلدوزی کرده بود. نسیمْ بوی معطری در فضا میپراکند.
گوییا مکه، حال و هوای دیگری داشت. در گوشهای از شهر، پیامبر غرق در
اندیشههای دراز خویش، چشم بر آسمان دوخته بود. در نگاه او نوعی انتظار
میدرخشید. لحظهای پلک بر هم نهاد و بوی عطر دلچسبی را از نسیم ستاند،
در همان هنگام صدایی شنید: «امشب سفر شگفتی در پیش داری». پیامبر چشم
گشود. جبرئیل در برابرش ایستاده بود. پرسید: کجا؟ جبرئیل پاسخ داد: «به
نقاط مختلف عالم هستی، خداوند اراده کرده است تا پیامبر خویش را در
آسمانها سیر داده و او را از پهنای جهان آفرینش آگاه گرداند». این، آغاز
سفر به سرزمین ضیافت عشق بود.
تماشاییترین تصویر
آن
شب، زمین با کوههایی که همچون میخهایی استوار بر آن ایستاده بودند و
دشتهایی که در غربت و تنهایی، به سکوت خفته بودند و اقیانوسهایی که به
هیاهو و فریاد، موج برانگیخته بودند و رودهایی که به روانی، نغمه سر
میدادند و درختانی که تن به نور نقره فام میشستند و ماه که بر سینه
نیلگون آسمان میدرخشید، هیچ کدام تماشایی نبودند. تماشاییترین تصویر آن
شب، عروج عاشقانه مردی بود که برقآسا با براق عشق در افق عرفان الهی گام
بر پلههای عرش مینهاد و باشکوهترین عشقبازی هستی را رقم میزد.