نجواى انتظار
خدایا!
تویى که آب را براى جسم بشر آفریدهاى و عطاى روزى جسم و جانش را از وظایف خود برشمردهاى، روح تشنه بشر را با زلال ظهور سیراب کن!
خدایا!
«فراق»، سنگینترین بار و «انتظار»، سختترین کار عالم است. کار عالم را سامان ببخش.
خدایا!
ما مدام ظهور او را از او طلب مىکنیم، غافل که همه چیز در دست مشیت توست. دست ما و دامن مشیتت!
خدایا!
شنیدهایم که محبوبمان براى ظهور از ما منتظرتر است. وجود نازنین او را از این چشمانتظارى برهان!
خدایا!
محبوب ما در آستانه ظهور ایستاده است و چشمان منتظرش نگران نگاه اشارت توست، قلب محبوب و محبوب قلبها را به نگاه اشارتت مهمان کن!
خدایا!
اگر ما به قدر قد عمر کوتاهمان غصه ظهور خوردهایم و انتظار فرج کشیدهایم، محبوبمان قرنهاست که غصه مىخورد و انتظار مىکشد.
خدایا!
گیسوى جهان، پریشان است و خاطر عالم آشفته و دست و پاى جهانیان بسته در
زنجیر گیسوى جهان و همگان دربهدر به دنبال سامان جهان، سکون و سامان را
به انسان هدیه کن!