سالروز امامت حضرت مهدی (عج) بر همه شیعیان مبارکباد.
نهم ربیع الاول را تاجگذاری حضرت مهدی (عج) می دانند چرا
که پس از شهادت مظلومانه ی پدر
بزرگوارشان امام عسگری (ع) بار سنگین
امامت و رهبری عالم بر دوش آن حضرت
قرار گرفت.
هرچند آن حضرت به حکمت الهی از دیده ها پنهان اند و توفیق رویت چهره ی دلربای
ایشان از جامعه ی بشری سلب گشته است، اما اعتقاد به حضور آن بزرگوار در میان
مردم و تاثیر گذاری ایشان در نظام آفرینش و اداره ی عالم هستی
از مهمترین باورهای شیعی است و وجود باهرالنور آن امام همام را به خورشید پس ابر
تشبیه نموده اند که اگر چه قابل رویت نیست ، ولی گرمابخشی و دیگر خواص آن
پابرجاست.
امام عصر(عچ) غائب اند و ما در حال سپری کردن روزگار سخت و پرمحنت غیبتیم.
آنچه در دوران غیبت آن حضرت از ما خواسته شده است ، امید مندی و
اعتقاد راسخ به ظهور و فرج است که به تعبیرروایات، گشایش و فرج شیعیان هم در گرو
چنین باوری است.
هر چند این دوران سرد و تاریک که به انواع ظلمها آمیخته شده و درد دوری امام
زمان علیه السلام با دردها و ظلمها و کشتارها و بی عدالتی های دیگر گره خورده است ،
اما بر این باوریم که خداوند ظهور را نه تنها محقق خواهد کرد،
بلکه زود زود به این امر (غیبت) خاتمه خواهد داد. چرا که انهم یرونه بعیداً و نراه قریباً.
حاکمیت
امام زمان(عج) وعده ی الهی است . وعدالله الذین آمنوا منکم و
عملوالصالحات لیستخلفنکم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم
... و خدا هیچ گاه از
وعده ی خود تخلف نمی فرماید.( و ان الله لایخلف المیعاد)
بیاییم
با انتظار واقعی که همان کسب معرفت نسبت به آن حضرت و اصلاح خود، خانواده و جامعه ی
مان است آن یار سفر کرده را یاری کنیم و مقدمات ظهور موفورالسرور او را تدارک ببینیم و از خدا
بخواهیم تا حجت خود را آشکار نماید
و ما را به سربازی و خدمت آن امام همام مفتخر فرماید.
طاهرین زندگی میکردند علاوه بر آنکه تغییر نکرده حساستر و سنگینتر هم
شده است زیرا به هنگام انجام فرائض و وظایف در آن زمان امام و رهبر در
کنار آنها به صورت عینی و ملموس بود و امروز در حجاب غیبت است.وظیفه شیعه
در عصر غیبت آن است که بر آنچه از حق و حقیقت به او رسیده ثبات قدم داشته
باشد و چنگ بزند به آن حبل متین تا محفوظ بماند این وظایف عصر غیبت در
قرآن کریم و روایات و سنت پیامبر (ص) و ائمه با الفاظ مختلف مشخص شده است
که به اهم آن میپردازیم:
1-شناخت امام زمان (عج)
شناخت
امام زمان (عج) یکی از اهم وظایف مسلمانان است زیرا وقتی او را بشناسیم و
به صفات و خصوصیات آن حضرت آشنا شویم بهتر به وظایف خود به عنوان یک
مسلمان میپردازیم. این شناخت تا آن اندازه اهمیت دارد که بنا به قول حضرت
پیامبر (ص) و معصومین هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد چون کسی است
که زمان جاهلیت مرده باشد «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتاً جاهلیه
» (مجلسی / ج 3 ص 382)
این شناخت باید ما را مصون بدارد از
شک و شبهه نسبت به وجود آن بزرگوار و ما را از اقوال و اعمال و تبلیغات
گمراه کننده مدعیان دروغین نجات دهد، «برای چنین شناختی باید دو نوع معرفت
داشت اول شناخت نسبت به شخص امام زمان (عج) از نظر نام و نشان و زندگی و
... و دوم شناخت صفات و ویژگیهای آن حضرت (موسوی اصفهانی – ج 1 ص 512)
شناخت
ویژگیها و صفات آن حضرت در زمان حاضر اهمیت بسیار زیاد دارد. زیرا وقتی
شناخت حاصل شد دیگر امام زمان خود را از یاد نمیبریم و هر گاه از او یاد
میکنیم فقط یک نام در ذهن ما نقش نمیبندد بلکه یک شخصیت کامل باصفات
عالیه مجسم میگردد که حتی نام و القاب ایشان الگو دهنده به شیعیان خواهد
بود.
این شناخت بر ساخت زندگی فردی و اجتماعی تأثیر میگذارد
و به دلها گرمی میدهد و به همین علت است که باید دعا کنیم که : «الهم
عرفنی حجتک فانک ان لم تعرفنی حجتک خللت عن دینی» (کلینی / ج 5 /337)
2- انتظار فرج:
شیخ
صدوق در کتاب «کمال الدین » به سند خود از عبدالعظیم حسنی روایت میکند
روزی بر آقایم محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمدبن علی بن الحسین بن
ابی طالب وارد شدم و میخواستم که دربارة قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا
همان مهدی است یا غیر او، پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و گفت « یا ابا
القاسم، ان القائم منا هوالمهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبه و یطاع فی
ظهوره هو الثالث من ولدی» (شیخ صدوق / ج 2/ص 377)
یعنی ای
ابوالقاسم به درستی که قائم از ماست و اوست مهدی که واجب است در زمان
غیبتش انتظار کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد و او سومین (امام) از
فرزندان من است.
امام خمینی (ره) در صحیفة نور میفرمایند :
انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم
تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور آن انشاء الله تهیه شود.«امام خمینی / ج 2/
198)
برای منتظران موعود آخر الزمان در روایات معصومین چنان
مقام و منزلتی بر شمردهاند که انسان تعجب میکند منجمله شیخ صدوق از قول
امام صادق (ع) نقل کرده است : « المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل
الله » (شیخ صدوق / ج 2 ص 378) یعنی منتظر امر (حکومت) ما مثل آن است که
در راه خدا در خون خود غلتیده باشد.
در همان کتاب به نقل از
امام صادق (ع) روایت دیگری به این شرح در فضیلت منتظران آن حضرت نقل شده
است « طوبی لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبه و المطیعین له فی ظهوره
اولئک اولیاء الله الذین لا خوف علیهم و لا یحزنون » (شیخ صدوق / ج 2 ص
375)
یعنی خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش
منتظر ظهور اویند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او آنان اولیای خدا
هستند، همانها که نه ترسی بر ایشان هست و نه اندوهگین شوند.
انتظار
فرج امام زمان (عج) تا آن اندازه با ارزش است که مقام شیعه را تا اولیاء
الله بالا میبرد و چنان حالتی به انسان دست میدهد که ترس و اضطراب و
اندوه در درون او نخواهد بود و به قول حضرت امیرالمؤمنین (ع) بهترین اعمال
در نزد خداوند بزرگ انتظار فرج است.
مرحوم مجلسی از قول حضرت
علی (ع) نقل کرده است : « انتظروا الفرج و لاتیأ سوا من روح الله فان احب
الاعمال الی الله عزوجل انتظار الفرج» (مجلسی / ج 18 ص 126) یعنی منتظر
فرج باشید و از رحمت خداوند نا امید نشوسید به درستی که خوشایندترین
اعمال نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است.
ادامه مطلب...
در کوچه بنبست آخرالزمان
ایستادهام. پشت سرم دیوارى است پر از خطخوردگىهاى گذشته و پیش رویم، تا
چشم مىبیند، راههاى نرفته، حرفهاى ناگفته و کارهاى ناکرده.
براى
رسیدن به آن نقطه که تو ایستادهاى، باید قدمى برداشت، نگاهى کرد، حرفى
زد، حتى یک نفس کشیدن به یاد تو، راه را نزدیکتر مىکند.
راه، دور نیست. ما مدتهاست که خودمان را دور مىزنیم، پس عجیب نیست که فقط خودمان را مىبینیم و در نهایت فقط به خودمان مىرسیم.
راه، تاریک نیست، آنقدر که بىچراغ و مهتاب هم مىتوان دوید، بىآنکه پا
بلغزد. بهتر بگویم: مىتوان پرواز کرد، نه با بالهاى دروغین خیال، بلکه
جذب نورى شد که حتى ذرههاى کوچک و معلق در هوا را نیز به سمت خود
مىکشاند.
انتهاى کوچه را مىنگرم، کسى نمىآید! با خود مىگویم، نکند راهت را بسته باشند یا شاید تو از آمدن پشیمان شده باشى؟
راه، بسته نیست؛ در این کوچه، اگر کسى نیاید، من مىآیم به سوى تو و تو را
با خود به کوچه بنبستمان مىآورم تا دیوارهاى فاصله را بردارى.
من به انتهاى این کوچه ایمان دارم که کسى از آن خواهد آمد، به سوى من و همه ذرات معلق در هواى یاد تو!
بیایى. همه مىگویند سفر محدود است جز سفر آخرت که آن هم روزى به پایان
مىرسد اما هر روز که مىگذرد مىبینم این سفر طولانى مىشود و ما توان
دیدن تو مسافر عزیزى که به سفر رفتهاى را نداریم. نمىدانیم تا کى باید
منتظر بمانیم؟ انتظار سختى است. نمىدانیم به کجا سفر کردهاى؟
تو بیا
اى تجسم عشق و تمامیت زیبایى. تو بیا و نگاه منتظر ما را با نگاه پاک و
عاشقانهات گره بزن. دل ما زخمى عشق توست، تو بیا و نمکِ عشقت را بر این
زخم بپاش. همه زخمها با ریختن نمک، سوزانتر و دلخراشتر مىشوند، اما دل
زخمى ما با نمک عشق تو مرهم مىیابد و درمان مىشود.
بیا و بیا اى مسافر و اى طلوع سبز، ما را از چشمانتظارى برهان. هر آدینه
به انتظاریم تا تو پا در رکاب کنى و نداى «جاء الحق» سر دهى و ما «لبیک»
گوییم.
هر پگاه آدینه، ندبهاى سر مىدهیم بلکه ندبه ناتماممان را با آمدنت تمام
کنى؛ ولى کى، چه وقت و کجا؟ آیا سعادت زنده ماندن و حضور در پیشگاهت را
خواهیم داشت؟ نمىدانیم. پس به کلام مولایمان على(ع) لبیک مىگوییم که
فرمود: «بالاترین عبادت، انتظار فرج مهدى موعود ماست.»
و ما منتظران تو به انتظار فرجت مىنشینیم و از خدا تعجیل در ظهورت را
مسئلت مىنماییم. باشد که خداوند راضى گردد و دعایمان را مستجاب نماید.