امام زمان (ع) صاحب شب قدر
چنانکه
از آیات سورة قدر بر میآید، در هر سال شبی است که ارزش و قدر و فضیلت آن
از هزار ماه برتر است. در این شب فرشتگان به همراه بزرگ خویش ـ روح ـ فرود
میآیند و هر امر، فرمان و تقدیری را که از سوی خدا معین شده است، به نزد
ولی مطلق زمان میآورند و به او تسلیم میکنند. این واقعیت همواره بوده
است و خواهد بود. این شب در روزگار پیامبر اکرم(ص) بوده است و پس از ایشان
نیز این شب صاحبانی دارد
امام جواد(ع) در بیان حقایق شب قدر فرمودهاند:
خداوند
متعال شب قدر را در ابتدای آفرینش دنیا آفرید همچنین در آن شب نخستین
پیامبر و نخستین وحی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت که در هر سال شبی
باشد که در آن شب تفصیل امور و مقدرات یک سال فرود آید. بیشک پیامبران با
شب قدر در ارتباط بودهاند و پس از ایشان نیز باید «حجت خدا» وجود داشته
باشد؛ زیرا زمین از نخستین روز خلقت خود تا لحظة فنای آن بیحجت نخواهد
بود. خداوند در شب قدر مقدرات را به نزد آن کس که بخواهد (وصی و حجت) فرو
میفرستد. به خدا سوگند روح و ملائکه در شب قدر بر آدم نازل شدند و مقدرات
امور را نزد او آوردند، و حضرت آدم درنگذشت مگر این که برای خود وصی و
جانشین تعیین کرد. بر هر یک از پیامبرانی که بعد از آدم آمدند نیز در شب
قدر امر خداوند نازل میشد و هر پیامبری این مرتبت را به وصی خویش میسپرد.
قرآن در شب قدر
قرآنیک بار در شب قدر بر قلب پیامبر(ص) نازل شد و بار دیگر در طول بیست و سه
سال بر زبان او جاری شد. پس از گذشت سالها از آن ایام در دوران ما نیز هر
سال در شب قدر تفسیر آیات مربوط به یک سال بر حضرت صاحبالامر(ع) نازل
میشود. یعنی در آن شب تفصیل مجملات قرآن و تأویل متشابهات آن و قیود
اطلاقات و تمییز محکم از متشابه آن بر امام وقت نازل میگردد.
بنابراین میفرمایند: اگر شب قدر را بردارند، قرآن را نیز بر میدارند.
متعال شب قدر را در ابتدای آفرینش دنیا آفرید همچنین در آن شب نخستین
پیامبر و نخستین وحی را آفرید. در قضای الهی چنان گذشت که در هر سال شبی
باشد که در آن شب تفصیل امور و مقدرات یک سال فرود آید. بیشک پیامبران با
شب قدر در ارتباط بودهاند و پس از ایشان نیز باید «حجت خدا» وجود داشته
باشد.
پس اگر شب قدر نباشد، احکامی از قرآن که دربارة
قضایای جدید است نازل نخواهد شد. این عدل نزول بیتردید معلولِ نبودن شخصی
است که احکام بر او فرود آید. اگر چنین شخصی وجود نداشته باشد قرآنی نیز
نخواهد بود؛ زیرا قرآن و صاحبالامر همگام و همراهند و از هم جدا
نمیشوند تا در حوض کوثر بر پیامبر اکرم(ص) وارد شوند.
امام جواد(ع) در تعلیمی گرانقدر و معرفتآمیز میفرمایند:
ای
پیروان تشیّع با مخالفان امامت به سورة «انّا انزلناه» استدلال کنید تا
پیروز شوید. به خدا سوگند این سوره پس از درگذشت پیامبر(ص)، حجت خدای
متعال بر خلق است. این سوره نقطة اوج دین شماست. این سوره نشانة ابعاد علم
ماست.
شیعیان! همچنین به سورة «حم دخان»که در آن آیة «انّا
انزلناه فی لیلة مبارکة» آمده، استدلال کنید! این سوره (و این مقام) پس از
رسولالله(ص) مخصوص ولی امر (حجت خدا) در هر زمان است.
بنابر این روایات، تا جهان هست شب قدر هست و تا شب قدر هم هست حجت خدا هست که صاحب شب قدر و حامل علم قرآن است.
در
شبهای قدر چقدر آن خیمه دیدنی است و آن مظهر جمال و جمیل زیارت کردنی، و
آن محدوده و فضا که پیوسته جای آمد و شد فرشتگان است تماشایی.
به
درستی که مردم در آن شب به نماز و دعا و سؤال اشتغال دارند ولی صاحب این
امر(ع) در کار دیگری است. فرشتگان بر او نازل میشوند و امور سال را بر او
عرضه میدارند، از غروب خورشید تا طلوع آن. پیوسته برای او در آن شب تا
طلوع فجر سلام است. چه شود که مطلع الفجر سورة قدر که فرج آن بزرگوار است
فرا رسد و چنین نویدی گوش دل را صفا بخشد.
اول زنی که غیرت همسرش را ـ هر چند ناخوشایند باشد ـ می پذیرد.
دوم زنی که به بداخلاقی همسرش صبر می کند.
سوم زنی که مهریه اش را به همسرش می بخشد. خداوند به هر کدام از این سه دسته ثواب هزار شهید می دهد.("وسائل الشیعة"، ج21 ، ص385)
دلشوره گرفت آب و از خواب افتاد
از موج صدای پات در تاب افتاد
آرام گرفت چشمه و زد لبخند
تصویر بلند ماه در آب افتاد
قطره، قطره ز مشک میآویزند
قطره خونها که از سرت میریزند
یک روز به خونخواهی تو میدانم
دستان بریده تو برمیخیزند
نه نام و نه نان و نه نشان میخواهد
نه کنگرهای از این جهان میخواهد
با غیرت بیمثال خود آمده است
یک مشت فرات تشنه جان میخواهد
یاد بگیرید در لحظه زندگی کنید
در این دوره و زمان که آینده میتواند نگرانکننده بهنظر برسد، سعی داریم یا به گذشته پناه ببریم و یا خود را به سمت آینده پرتاب کنیم.
برای آنکه زندگی حقیقیمان را تجربه کنیم، رها شدن در لحظه حال میتواند ما را در بهتر زیستن یاری دهد. پزشک آمریکایی، ریچارد موس، نویسنده کتاب چرخه وجود دلایل زندگی کردن در زمان حال را توضیح داده و راهکارهای مهمی برای رسیدن به آن ارائه میدهد.
کتاب چرخه وجود که به کشف قدرت آگاهی میپردازد 2محور اساسی در ضمیر انسان را مورد بررسی قرار میدهد؛ یکی محور زمان که در یک قطب آن گذشته و در قطب دیگرش آینده قرار دارد و دیگری محور ضمیر است که در یک قطب آن خود فرد و در قطب دیگرش دیگران قرار دارند. احساساتتان به شما نشان میدهند که ذهنتان به کدام سمت حرکت کرده است.اضطراب، نگرانی و امید، نشانگر آن است که ذهنتان به «آینده» رفته است. غم، افسوس و یا احساس گناه به معنای آن است که ذهنتان به « گذشته» رفته است.
غبطه، حسادت، جریحهدار شدن، سرخوردگی و خشم، حاکی از آن است که ذهن متوجه «دیگران» شده است. افکار گوناگونی که در مورد خودتان دارید مثل تحقیرکردن و یا بر عکس بزرگپنداشتن خود بدان معناست که در حیطه «خود» قدم گذاشتهاید. از صبح نرخ بورس را برای آینده به دقت بررسی میکنیم، هنگام ظهر، گفتههای رئیسمان در جلسه را مرتبا به ذهن میآوریم... و حالا حقیقتا بین آیندهای نامعلوم و گذشتهای که تمام شده گیر کردهایم. در نتیجه در حالیکه افکار بهشدت ذهنمان را بهخود مشغول داشتهاند، مدام از زمان حال، تنها حقیقت ارزشمند زندگیمان میگریزیم زیرا دیروز گذشته و فردا روز دیگری است. دکتر ریچارد موس مفهوم زمان حال و اهمیت حفظ ارتباط با آنرا برایمان توضیح میدهد.
زندگی همین حالا و همین جا!
لحظه حال نه تنها درمان عوامل تهدید کنندهای چون استرس، خستگی مفرط و بیحالی است بلکه این امکان را فراهم میسازد تا بهخود بیاییم و به زندگیمان جهت میبخشد. زندگی کردن در زمان حال، از اصول فلسفی خرد باستان، راهکار اساسی آیین بودا و هدف اصلی روانشناسی نوین به شمار میرود، راه و روشی که با به کارگیری آن در زندگی روزانه میتوان مانع از آن شد تا به حواشی زندگی بپردازیم. بنا به گفته ریچارد موس «لحظه حال را با قضاوت کردن در مورد خودمان، اطرافیانمان و چیزهایی که در ذهنمان میبافیم خراب میکنیم.» این گرایش طبیعی، ما را از دسترسی به ماهیت حقیقی درونمان و کیفیت مطلوبی از زندگی که همگی در آرزوی آن هستیم باز میدارد.
تنها یک چیز در یک زمان
«چه زمانی بهخودتان اجازه دادهاید که از دیدن قطرهای باران روی شیشه پنجره و یا لبخند فردی که دوستش دارید به وجد بیایید؟» بیتردید مدت زمان زیادی است که این عمل را انجام ندادهایدچون در زمان حال تمرکز ندارید فراتر از زمان حرکت میکنید و کاملا حق دارید که در یک زمان چندین عمل را باهم انجام دهید.آیا برای شستن ظرفها، دندانها و زمانیکه درکنارهمسرمانهستیم رمز موفقیت در این است که در آن لحظات به چیز دیگری فکر نکنیم؟ تجربه چند احساس در یک زمان، بدان معناست که در حالیکه به صدایی گوش میدهید، عطر و یا بوی چیزی را نیز استشمام میکنید و در این هنگام تمرکز روی یک حس خوشایند میتواند به شما کمککند. در این حالت، حواستان کمتر پرت میشود، در حالت ثابتتری قرار دارید و ذهنتان کمتر به وقایع بیرون سرک میکشد.
ادامه مطلب...
با سلام خدمت دوستان گلم
*آنقدر شکست میخورم تا راه شکست دادن را بیاموزم.
*** پطر کبیر***
*انسان برای پیروزی آفریده شده است، او را میتوان نابود کرد ولی نمیتوان شکست داد.
***ارنست همینگوی***
*اگر بتها را واژگون کرده باشی کاری نکردهای، وقتی واقعاْ شهامت خواهی داشت که خویبتپرستی را در درون خویش از میان برداری.
***نیچه***
*مرا دوست بدار،اندکی ولی طولانی!
***کریستوفر مارلو***
*خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپائی
نداری غیر از این عیبی که میدانی کهزیبائی
**رهی معیری**
*شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آنرا درفضا محو سازید.
**ولتر؛ نویسنده فرانسوی**
*وقتی «قدرت عشق» بر «عشق به قدرت» غلبه کند، دنیا طعمصلح را می چشد.
***جیمی هندریکس***
*اگر از کسی متنفری از قسمتی از خودت در او متنفری، چیزی که از ما نیست نمیتواندافکار ما را مغشوش کند.
**هرمان هسه**
*شاید چالاکترین انسان نباشم، شاید بالابلندترین یا نیرومندترین نباشم، شاید بهترینو زیرک ترین نباشم، اما قادرم کاری را بهتر از دیگران انجام دهم و این کار هنر خودبودن است.
***لئونارد نیموی***
*هیچوقت نمیتوانید با مشت گرهکرده دست کسی را به گرمی بفشارید.
***گاندی***
*برای تربیت اراده بهترین زمان ایام جوانی است. ***فیثاغورث***
*کسیکه حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد.
***بنجامینفرانکلین***
*وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد.
**امرسون**
*هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانستهامبیاموزم.
***گالیله***
*زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است .
***گوته***
*مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدستآورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهاییرا که بدست آوردهاید دوست داشتهباشید.
***جرج برنارد شاو***
*من به هیچ وجه خدا را لمس نکردم، ولی خدایی که قابل لمس باشد که دیگر خدا نیست. اگرهر دعایی را هم اجابت کند، همینطور. همانجا بود که برای نخستین بار حدس زدم کهعظمت دعا بیش از هر چیز در این امر نهفته است که پاسخی به آن داده نمیشود و زشتیسوداگری را به این مبادله راهی نیست. این را هم دریافتم که آموختن دعا، آموختن سکوتاست و عشق فقط از جایی شروع میشود که دیگر هیچ انتظاری برای گرفتن هیچ چیز وجودنداشته باشد. «عشق» تمرین «نیایش» است و «نیایش» تمرین «سکوت».
**دژ ـ آنتوان سنتاگزوپری**
*مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت.
**برنارد شاو**
*زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمیتوانند خود را زیبا جلوهدهند.
**برنارد شاو**
*هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمیسازد.
***موریس مترلینگ***
*یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که مینمایی.
**بایزید بسطامی**
*شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبا برقص
*بدترین و خطرناکترین کلمات اینست:
«همه این جورند».
** تولستوی**
*نمیتوانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما میتوانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند.
برای انجام دادن امور دینی، توجه به راهکارهای زیر بایسته است: |
شناخت کوتاه از حضرت مهدى(عج)
نام: محمّد.
پدر: امام حسن عسکرى(ع).
مادر: نرجس().
القاب: حجت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظَر، و از همه مشهورتر مهدى.
شکل: چون ستاره درخشان نورانى، و داراى خالى سیاه بر گونه راست.
زاد روز: شب نیمه شعبان 255، هنگام طلوع فجر.
زادگاه: شهر سامراء.
غیبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.
نمایندگان: چهار نفر از شخصیّتهاى شیعه به نامهاى:
1 ــ ابو عمرو، عثمان بن سعید بن عمرو عمرى اسدى، وکیل و نماینده پیشین امام هادى و امام عسکرى علیهما السّلام.
2 ــ فرزند او، ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید، در گذشته304.
3 ــ أبوالقاسم، حسین بن روح بن ابىبحر نوبختى، در گذشته326.
4 ــ ابوالحسن على بن محمد سمرى، در گذشته329.
محل اقامت نامبردگان بغداد، و کلیّه امور شیعیان و خواستهها و نامههاى آنان به وسیله این چهار نفر انجام و ردّ و بدل مىشد; و آرامگاه آنان نیز در بغداد مشهور است.
غیبت کبرى: با در گذشت چهارمین نماینده و سفیر آن حضرت از سال 329 آغاز گردید; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قیام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.
نمـایندگان و وظـیفه مردم در دوران غیبت کبرى: کسیکه فقیه خویشتن دار، مخالف هواى نفس، و فرمانبر امر خداوند باشد، او نماینده امام زمان است; و بر دیگران لازم است از او پیروى کنند; زیرا اینگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّتاند، و امام از طرف خداوند بر آنان حجت باشد().
هنگام ظهور: آنگاه که منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد; مردم دلباخته او شوند; و از کسى جز او سخن نگویند.
محل ظهور: مکّه معظّمه.
محل بیعت (تعهّد مردم در پیروى از امام): مسجدالحرام، میان رکن و مقام.
نشانى: فرشتهاى از بالاى سر او فریاد مىزند: این مهدى است، او را پیروى کنید.
یادگار أنبیاء: انگشتر سلیمان در انگشت او، عصاى موسى در دستش، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
یاران: سیصد و سیزده نفر (به عدد اصحاب بدر)، افرادى باشند که هسته مرکزى زمامدارى او را تشکیل دهند; و در حقیقت کارگردانان اصلى قیام مهدى(ع)، و کارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود که از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آیند.
روش حکومتى: بر اساس قرآن و سیره پیامبر(ص) و امام امیرمؤمنان(ع).
شعاع و دامنه حکومت: سراسر جهان را فرا گیرد; و زمین را از عدل و داد پر کند در حالى که از جور و ستم پر شده باشد.
مرکز حکومت: مسجد کوفه، مرکز خلافت و حکومت جدّ بزرگوارش على(ع).
چگونگى پیروزى بر دشمنان: همانند پیروزى جدّ عالى مقامش پیامبر اکـرم(ص) بر کافران و مشرکـان، خداوند او را با گـروههاى منظّم هزار نفرى از فرشتگان() یا سه هزار نفرى که از آسمان فرود آمدند() یا پنج هزار نفرى که داراى نشان مخصوص بودند() مدد داد; و نیز در جبهههاى جنگ یاریش کند، آنچنان که مؤمنان را در حال شکست در بدر() و دیگر جبهههاى فراوان و روز تاریخى حنین() یارى و پیروز فرمود و در جنگ احزاب، رعب و وحشت در دل کفار و مشرکان فرو ریخت().
مدت زمامدارى: روایات که اکثراً مربوط به اهل تسنّن استـ در این باره باختلاف سخن گفته، امّا به عقیده شیعه خدا آگاه است.
وزیر و معاون: عیسى(ع) از آسمان فرود آید و به عنوان وزیر با حضرتش همکارى نماید.
برکات حکومت و رهبرى او: درهاى خیر و برکت از آسمان به روى مردم گشوده شود; عمرها به درازا کشد; مردم همه در رفاه و بىنیازى بسر برند; شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پیوسته گردند، آنچنان که مسافران را به برداشتن توشه نیازى نخواهد بود; و اگر زنى یا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند کسى را با آنها کارى نباشد.