روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران تا از دلـــــــم بشویی غمهای روزگـــــاران
تو روح سبز گلـــزار گل شاداب بی خـــار مرا از پا فکنـــــــده شکســـــتنهای بســیار
تو یاس نو دمیــــــــــــده من گلبرگ تکیـده روزی آیی کنــــارم که عشق از دل رمیده
روزی تو خواهی آمد از سوی مهـــــــربانی اما زمن نبینــــــی دیگر به جا نشـــــــــانی
مولای بی دلان بیا
بیا وخوابهای خوب را تعبیر و با دستان پر مهرت قطرات اشک فراق و . . . را از گونه هایمان بزدا
یوسف فاطمه بیا
بیا و دیدگان را با ظهورت مزین کن و دریای محبت را بر دل مشتاقان جاری کن .
در انتظار روی تو میمانم این چشمها همیشه همین جور ااست
یک روز با تمام غزلیات، با آیههای روشن و زیبایت
هرچند که انتظار سهم من و توست
یک شاخه گل از بهار سهم من و توست
آرام قطار عاشقی راه افتاد
یک کوپه از این قطار سهم من و توست!
سنگین شدم از خویش، سبکبارم کن
از عطر نسیم صبح، سرشارم کن
دلخسته ام ای عزیز!... دلخسته عزیز!
می خوابم و وقت عشق، بیدارم کن!
بر پیرهن خویش غباری داریم
از عشق هنوز یادگاری داریم
هر چند خزان به جانمان افتاده ست
ما نیز برای خود بهاری داریم!
مهدی جان
کدام ساعت از جمعه را به انتظارت بنشینم؟
ان قدر در می زنم این خانه را تا ببینم روی صاحب خانه را
ای گل نرگس در کدامین ادینه زمین زیر باران ظهورت خیس میشود؟
کدامین ادینه لحظه های خاموشمان را روشن می کنی؟
ای افتاب روشنی بخش! چشم ها خیس امدنت هستند.
کی می رسی ای منجی درد مندان؟
بیا و زخم های خسته را شفا بخش.
خواهد امد ای دل دیوانه ام.
او که نامش با لبانم اشناست.
من گل نرگس برایش چیده ام.
باورم کن،خواهد امد،باوفاست. . .
عشق تو گفتیم نمک گیر شدیم
در ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهی آمد
آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
وقتی تو نیستی همیشه آخرحرفم و حرف آخرم را با بغض می خوانم ...
عمریست لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم برای روز مبادا ...
اما در صفحه های تقویم روزی به نام مبادا نیست ...
آن روز هر چه باشد روزی شبیه امروز ... روزی شبیه فردا ... روزی درست مثل همین روز ماست ...
اما کسی چه می داند شاید فردا روز مبادا باشد ... هر روز بی تو روز مباداست ...
دیوارهای کوتاه از پشت هفت دیوار ... دیوار من ... دیوار تو ...
آه ... که چقدر فاصله ها زیادند ...
برایم دعا کنید
خدای تبارک و تعالی سه ویژگی از سه تن از پیامبران را در قائم ما جاری ساخته است:
ولادت او را همچون ولادت حضرت موسی قرار داده است. غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی مقرر فرموده است. عمر طولانی او را چون عمر حضرت نوح قرار داده است. آنگاه به بنده صالح خود -حضرت خضر- عمر طولانی داده تا دلیل عمر او باشد. در روایات بسیاری که از حضرت رسول اکرم، صلّیاللهعلیهوآله، و امامان معصوم به ما رسیده؛ آمده است که در قائم آل محمد، صلّیاللهعلیهوآله، سنتی از حضرت نوح هست و آن عمر طولانی آن حضرت است.
روزی امام صادق، علیهالسلام، یکی از اصحاب را مشاهده نمودند که از طول غیبت حضرت ولیعصر، عجّلالله تعالیفرجهالشریف، دچار شگفتی شده است. به همین مناسبت چنین فرمودند :
خدای تبارک و تعالی سه ویژگی از سه تن از پیامبران را در قائم ما جاری ساخته است: ولادت او را همچون ولادت حضرت موسی قرار داده است. غیبت او را همانند غیبت حضرت عیسی مقرر فرموده است. عمر طولانی او را چون عمر حضرت نوح قرار داده است. آنگاه به بنده صالح خود -حضرت خضر- عمر طولانی داده تا دلیل عمر او باشد.
در روایات بسیاری که از حضرت رسول اکرم(ص)،و امامان معصوم به ما رسیده؛ آمده است که در قائم آل محمد، صلّیاللهعلیهوآله، سنتی از حضرت نوح هست و آن عمر طولانی آن حضرت است. و در همة این روایات این نکته به صورت قطعی و تردید ناپذیر مطرح شده است.
حتی یکبار امام صادق، علیهالسلام، انکار منکران را تقبیح نموده، چنین فرمودند:
چرا نمیپذیرند که خداوند عمر صاحب این امر را طولانی گرداند، چنانکه عمر حضرت نوح، علیهالسلام، را طولانی نموده بود؟
یکبار دیگر چنین فرمود:
ولیّ خدا از عمر طولانی برخوردار خواهد بود. حضرت ابراهیم خلیل، علیهالسلام، 120 سال عمر کرد ولی به صورت جوان نیرومند سیساله در میان مردم ظاهر میشد. قائم ما نیز به صورت جوانی نیرومند ظهور میکند، که مردم او را انکار می کنند.
برای ما که پیرو فرمان پیامبر، صلّیاللهعلیهوآله، و امامان اهل بیت، علیهمالسلام، هستیم هیچ یک از اینها جای شگفتی نیست، اما عمر طولانی چندین هزار ساله برای بندگان صالح خدا چون خضر و عیسی و برای بندگان ناشایستی چون شیطان و دجّال واقع شده است.
اما در مورد اینکه به صورت جوان نیرومند ظاهر میشود، داستانهای جالبتری هست :
گفته میشود که «عُزَیر» با اهل بیت خود عازم سفر شد و همسرش حامله بود. عزیر در آن زمان پنجاه سال داشت، خدایش او را به مدت صد سال تمام میراند، آنگاه زنده ساخت و به صورت یک فرد پنجاه ساله به اهل بیت خود بازگشت، پسرش در حالیکه صد سال داشت، از او استقبال کرد ...!
آیا داستان عٌزَیر، و استقبال پسر صد ساله از پدر پنجاه ساله شگفتانگیزتر است، یا عمر طولانی حضرت ولیعصر، علیهالسلام؟!
و شگفتانگیزتر از آن داستان «نصر بن دهمان» از قبیله غطفان است که 190 سال زندگی کرده، سپس به صورت جوان شاداب و باطراوتی بازگشته و حیرت و تعجب معاصرین خود را برانگیخته است !!!
داستان «نصربن دهمان» به عنوان شگفتانگیزترین داستان عرب در منابع تاریخی آمده است.
معروف است که خداوند به زلیخا نیز جوانی و زیباییاش را بازگردانید و حضرت یوسف،(ع) با او ازدواج کرد.
طول عمر حضرت مهدی، عجّلاللهتعالیفرجه، در برابر شگفتیهای جهان آفرینش چندان عجیب نیست، زیرا او حجت خداست. خدایش او را سالم و تندرست، با اعصابی نیرومند و نسوجی قوی و عضلاتی محکم آفریده است، و بدون یک عامل خارجی چون زهر و شمشیر، مرگ به سراغ او نخواهد آمد، چنانکه دیگر امامان معصوم نیز چنین بودند .
حتی انسان عادی نیز پیش از آنکه یک اختلالی در نظام زندگیاش پدید آید و قسمتی از اندامهایش را از کار بیندازد از دنیا خارج نمیشود
برایم دعا کنید
هیچ کاری نکردیم فقط نشستیم و میگیم اقا بیا
هی اشک میریزیم اما جرات کاره دیگه ای رو نداریم
لذتهای این دنیای بی معرفت نمیزاره
نمیشه دل کند
یک همت عالی و یک دل شیر میخواد
همه حرف قشنگ میزنن اما از عمل کار براید
قشنگ حرف زدن اصلا کاری نداره
کاش قلب وسعت می گرفت ... شمع با پروانه الفت می گرفت کاش توی جاده های زندگی ، خنده از گریه سبقت می گرفت
ما همه جوانان توییم صبح جمع ندبه خوانان توییم
عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم
سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
تا که همسفره تو لحظه افطار شوم
کاش می شد ظهور کنی...
همین جمعه
چون می خام ببینمت، بشنومت و ببویمت...
و با عطر خوش بویت زندگیمو دوباره شروع کنم و با احساس خوش وقتی اونو به پایان برسونم .